با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Promotion

prəˈmoʊʃn prəˈməʊʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    promotions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
ترفیع، ترقی، پیشرفت، جلو‌اندازی، ترویج، تبلیغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the promotion of a new stock company
- تبلیغ برای یک شرکت سهامی جدید
- Captain Javadi's promotion was delayed for two years.
- ترفیع ناخدا جوادی دو سال به تعویق افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد promotion

  1. noun higher position in organization
    Synonyms: advance, advancement, advocacy, aggrandizement, backing, betterment, boost, break, breakthrough, buildup, bump, elevation, encouragement, ennoblement, exaltation, favoring, furtherance, go-ahead, hike, honor, improvement, jump, jump up, lift, move up, preference, preferment, prelation, progress, raise, rise, step up, support, upgrade, upgrading
    Antonyms: demotion
  2. noun publicity
    Synonyms: advertising, advertising campaign, ballyhoo, blurb, buildup, hard sell, hoopla, hype, notice, pitch, pizzazz, plug, PR, press, press-agentry, promo, propaganda, publicity, public relations, puff, puffery, pushing, squib
    Antonyms: silence

Collocations

لغات هم‌خانواده promotion

ارجاع به لغت promotion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «promotion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/promotion

لغات نزدیک promotion

پیشنهاد بهبود معانی