با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Propaganda

ˌprɑːpəˈɡændə ˌprɒpəˈɡændə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    propagandas

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
(سیاسی، مذهبی و...) پروپاگاندا، جوسازی تبلیغاتی، تبلیغات، تبلیغ (برای جهت‌دهی و فریب افکار عمومی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The government used propaganda to influence public opinion.
- دولت برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی از تبلیغات استفاده می‌کرد.
- Social media can spread propaganda rapidly.
- رسانه‌های اجتماعی می‌توانند جوسازی تبلیغاتی را به‌سرعت گسترش دهند.
- political propaganda
- تبلیغات سیاسی
- propaganda against smoking
- تبلیغ ضداستعمال دخانیات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد propaganda

  1. noun information, ideas, opinions, or images, often only giving one part of an argument, that are broadcast, published, or in some other way spread with the intention of influencing people's opinions:
    Synonyms: advertising, agitprop, announcement, brainwashing, disinformation, doctrine, evangelism, handout, hogwash, hype, implantation, inculcation, indoctrination, newspeak, promotion, promulgation, proselytism, publication, publicity
    Antonyms: truth

ارجاع به لغت propaganda

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propaganda» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/propaganda

لغات نزدیک propaganda

پیشنهاد بهبود معانی