با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

تالار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • اتاق بزرگ، سالن
  • فونتیک فارسی

    taalaar
  • اسم
    hall, saloon, floor, arene, auditorium, chamber
    • - تالار گردهمایی

    • - an assembly hall
    • - تالار با گل و پرچم آذین شده بود.

    • - The hall was decked out with flowers and flags.
    • - ما را به تالار راه ندادند.

    • - We were denied entrance to the hall.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تالار

ارجاع به لغت تالار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تالار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تالار

پیشنهاد بهبود معانی