آخرین به‌روزرسانی:

تالار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / taalaar /

hall, saloon, floor, arene, auditorium, chamber

اتاق بزرگ، سالن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

تالار گردهمایی

an assembly hall

تالار با گل و پرچم آذین شده بود.

The hall was decked out with flowers and flags.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ما را به تالار راه ندادند.

We were denied entrance to the hall.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تالار

  1. مترادف:
    ایوان صفه
  1. مترادف:
    سالن

ارجاع به لغت تالار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تالار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تالار

لغات نزدیک تالار

پیشنهاد بهبود معانی