hall, saloon, floor, arene, auditorium, chamber
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تالار گردهمایی
an assembly hall
تالار با گل و پرچم آذین شده بود.
The hall was decked out with flowers and flags.
ما را به تالار راه ندادند.
We were denied entrance to the hall.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تالار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تالار