تاریکی، تیرگی، تاریکی افسردهکننده، ملالت، افسردگی، دل تنگی، افسرده شدن، دلتنگ بودن، عبوس بودن، تاریک کردن، تیره کردن، ابری بودن(آسمان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was an atmosphere full of gloom and anxiety.
محیطی بود مملو از اندوه و نگرانی.
یأس و ناامیدی، عذاب و تاریکی، غم و ناامیدی، تیرگی و ملالت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gloom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gloom