آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ آذر ۱۴۰۴

    Shade

    ʃeɪd ʃeɪd

    گذشته‌ی ساده:

    shaded

    شکل سوم:

    shaded

    سوم‌شخص مفرد:

    shades

    وجه وصفی حال:

    shading

    شکل جمع:

    shades

    معنی shade | جمله با shade

    noun uncountable B1

    سایه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    The cat found a cool shade under the bench and fell asleep.

    گربه، زیر نیمکت سایه‌ای خنک پیدا کرد و خوابش برد.

    It is cooler in the shade.

    در سایه هوا خنک‌تر است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    under the shade of a walnut tree

    در زیر سایه‌ی درخت گردو

    shades of atomic war!

    مرا به یاد جنگ اتمی می‌اندازد!

    noun countable C2

    کلاهک چراغ، شید آباژور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Each lamp in the hallway had a different patterned shade.

    هر چراغ در راهرو کلاهکی با طرحی متفاوت داشت.

    He replaced the broken shade with a simple white one.

    او شید شکسته را با شیدی سفید و ساده عوض کرد.

    noun uncountable

    هنر سایه

    همچنین می‌توان از shading استفاده کرد.

    By darkening the shades under the trees, he made the landscape appear more realistic.

    با تیره‌تر کردن سایه‌های زیر درختان، منظره را واقعی‌تر نشان داد.

    The shade in the corners of the painting adds depth to the scene.

    سایه‌های گوشه‌های نقاشی به صحنه عمق می‌دهند.

    noun plural informal

    عینک آفتابی، عینک دودی

    The actor walked past the crowd with big shades hiding his face.

    بازیگر با عینک آفتابی بزرگی که صورتش را می‌پوشاند از کنار جمعیت عبور کرد.

    Don’t forget your shades; it’s really sunny outside today.

    عینک دودی خود را فراموش نکن؛ امروز بیرون واقعاً آفتابی است.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی پرده‌ی شید رول

    در انگلیسی بریتانیایی از blind استفاده می‌شود.

    He raised the shade to let the morning light enter the kitchen.

    او پرده‌ی شید رول را بالا زد تا نور صبح وارد آشپزخانه شود.

    They chose a beige shade to match the color of the living-room furniture.

    آن‌ها شیدی به رنگ بژ انتخاب کردند تا با رنگ مبلمان اتاق نشیمن هماهنگ باشد.

    noun countable B2

    رنگ سایه، طیف

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

    مشاهده

    Each shade in the color chart has its own unique code.

    هر سایه در جدول رنگ، کد مخصوص خودش را دارد.

    The makeup palette includes twenty different shades for all skin tones.

    پالت آرایش شامل بیست طیف رنگ مختلف برای تمام رنگ‌پوست‌هاست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    various shades of yellow

    سایه‌های مختلف رنگ زرد

    noun countable

    وجه، جنبه، بعد، لایه، تفاوت ظریف

    His smile carried a shade of uncertainty that I hadn’t noticed before.

    لبخندش، لایه‌ای از تردید در خود داشت که قبلاً متوجهش نشده بودم.

    The debate revealed different shades in their political positions.

    مناظره، تفاوت‌های ظریفی در مواضع سیاسی آن‌ها آشکار کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    There was a shade of sadness in her voice.

    صدای او دارای اثرات خفیفی از اندوه بود.

    shades of opinion

    نظریاتی که با هم اختلاف کمی دارند

    a shade better

    یک ذره بهتر

    verb - transitive

    سایه انداختن، پوشاندن، محافظت کردن در برابر نور، سایه‌افکندن

    Big trees shade the shack.

    درختان تنومند بر کلبه سایه می‌اندازند.

    With her hand she shaded her eyes from the glaring light.

    با دست، چشمان خود را از نور زننده حفظ کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He shaded the picture's background with a pencil.

    زمینه‌ی عکس را با مداد سایه زد.

    shaded avenues

    خیابان‌های پرسایه

    shaded eyebrows

    ابروان مداد‌کشیده (یا وسمه‌کشیده)

    verb - intransitive

    تبدیل شدن، تغییر کردن، گراییدن (به‌تدریج)

    Their casual conversation shaded into a serious discussion about the future.

    گفت‌وگوی معمولی‌شان کم‌کم به بحثی جدی درباره‌ی آینده تبدیل شد.

    Her confidence slowly shaded into anxiety during the interview.

    اعتمادبه‌نفسش درطول مصاحبه کم‌کم به اضطراب تغییر پیدا کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    gray shading off into black

    خاکستری که کم‌کم سیاه می‌شود

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shade

    1. noun dimness
      Synonyms:
      darkness shadow obscurity gloominess dusk obscuration umbra blackness penumbra semidarkness cover shadiness shadows umbrage screen adumbration coolness
      Antonyms:
      light brightness
    1. noun blind, shield
      Synonyms:
      cover screen curtain covering veil canopy awning
    1. noun color, hue
      Synonyms:
      tone hue tint tinge saturation stain cast brilliance
    1. noun slight difference
      Synonyms:
      degree amount trace hint suggestion distinction variation variety gradation tinge streak cast dash semblance tincture nuance spice soupçon suspicion proposal
      Antonyms:
      gap
    1. noun ghost
      Synonyms:
      spirit shadow phantom specter apparition wraith haunt phantasm manes revenant umbra bogey
    1. verb shut out the light
      Synonyms:
      darken shadow cloud cover hide veil obscure dim blacken screen eclipse overshadow shelter protect gray cloud over cloud up cast a shadow tone down mute deepen shutter umbrage inumbrate adumbrate be overcast
      Antonyms:
      open

    Phrasal verbs

    shade off into something

    به‌تدریج از چیزی به چیز دیگری تبدیل شدن

    Collocations

    the shades

    1- تاریکی فزاینده 2- عالم اموات، دنیای مردگان 3- ارواح مردگان

    Idioms

    in (or into) the shade

    1- به تاریکی، به درون سایه 2- دچار تنزل رتبه یا گم‌نامی

    throw shade

    طعنه زدن، کنایه زدن، زخم‌زبان زدن، زیرپوستی انتقاد کردن، نیش‌دار حرف زدن

    سوال‌های رایج shade

    شکل جمع shade چی میشه؟

    شکل جمع shade در زبان انگلیسی shades است.

    وجه وصفی حال shade چی میشه؟

    وجه وصفی حال shade در زبان انگلیسی shading است.

    سوم‌شخص مفرد shade چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد shade در زبان انگلیسی shades است.

    ارجاع به لغت shade

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shade

    لغات نزدیک shade

    • - shadbush
    • - shaddock
    • - shade
    • - shade off into something
    • - shade up
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.