سومشخص مفرد:
shadesوجه وصفی حال:
shadingشکل جمع:
shadesسایه، حباب چراغ یا فانوس، آباژور، سایهبان، جای سایهدار، اختلاف جزئی، سایه رنگ، سایهدار کردن،سایه افکندن، تیره کردن، کم کردن، زیروبم کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is cooler in the shade.
در سایه هوا خنکتر است.
under the shade of a walnut tree
در زیر سایهی درخت گردو
various shades of yellow
سایههای مختلف رنگ زرد
shades of opinion
نظریاتی که با هم اختلاف کمی دارند
There was a shade of sadness in her voice.
صدای او دارای اثرات خفیفی از اندوه بود.
a shade better
یک ذره بهتر
Big trees shade the shack.
درختان تنومند بر کلبه سایه میاندازند.
shaded avenues
خیابانهای پرسایه
With her hand she shaded her eyes from the glaring light.
با دست چشمان خود را از نور زننده حفظ کرد.
shaded eyebrows
ابروان مدادکشیده (یا وسمهکشیده)
He shaded the picture's background with a pencil.
زمینهی عکس را با مداد سایه زد.
shades of atomic war!
مرا به یاد جنگ اتمی میاندازد!
gray shading off into black
خاکستری که کمکم سیاه میشود
بهتدریج از چیزی به چیز دیگری تبدیل شدن
ندای حاکی از درک شباهت میان دوچیز
1- تاریکی فزاینده 2- عالم اموات، دنیای مردگان 3- ارواح مردگان
1- به تاریکی، به درون سایه 2- دچار تنزل رتبه یا گمنامی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shade