ظهور، تجسم، مرئی شدن، پدیداری، هر موجود هولناکی که غافلگیرانه پدیدار شود، شبح، روح، خیال
last night, she was visited by an apparition resembling her dead child.
دیشب شبحی که شبیه فرزند مردهی او بود در مقابلش ظاهر شد.
an apparition evanescing into darkness.
شبحی که در تاریکی محو شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «apparition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apparition