۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Visitant

ˈvɪzɪtənt ˈvɪzɪtənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
دیدارگر، ملاقات‌کننده، مهاجر، زائر، سیاح، سیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد visitant

  1. noun a person or persons visiting one
    Synonyms:
    guest visitor company
  1. noun a supernatural being, such as a ghost
    Synonyms:
    ghost spirit phantom specter apparition shade shadow wraith spook haunt revenant phantasm phantasma eidolon bogeyman bogey bogle

ارجاع به لغت visitant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «visitant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/visitant

لغات نزدیک visitant

پیشنهاد بهبود معانی