فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Revenant

ˈrevnənt ˈrevnənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(از مرگ یا پس از غیبتی طولانی) بازگشته، برگشته، ازگوربرخاسته، ازگوربرگشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The villagers believed that the strange noises they heard at night were the sounds of a revenant.

اهالی روستا باور داشتند صداهای عجیبی که شب‌ها می‌شنیدند، صدای یک ازگوربرخاسته است.

The revenant emerged from the shadows.

ازگوربرگشته از پس سایه‌ها پدید آمد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revenant

  1. noun a supernatural being, such as a ghost
    Synonyms:
    ghost spirit phantom specter apparition wraith shade shadow spook haunt bogeyman bogey visitant revenge vengeance reprisal repray vindicate settle eidolon phantasm phantasma bogle
  1. adjective coming back
    Synonyms:
    recurring

ارجاع به لغت revenant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revenant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revenant

لغات نزدیک revenant

پیشنهاد بهبود معانی