با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Bogey

ˈboʊɡi ˈbəʊɡi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bogeyed
  • شکل سوم:

    bogeyed
  • سوم‌شخص مفرد:

    bogeys
  • وجه وصفی حال:

    bogeying
  • شکل جمع:

    bogeys

معنی

noun adverb
دیو، جن، شیطان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bogey

  1. noun A supernatural being, such as a ghost
    Synonyms: bogy, bogie, apparition, bogeyman, bogle, eidolon, ghost, phantasm, phantasma, phantom, revenant, shade, shadow, specter, spirit, visitant, wraith, spook, haunt

ارجاع به لغت bogey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bogey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bogey

لغات نزدیک bogey

پیشنهاد بهبود معانی