انگلیسی بریتانیایی هزارچرخ، بوژی، ارابه واگن
A faulty bogie caused a delay in the arrival of our train at the station.
بوژی معیوب باعث تاخیر در رسیدن قطار ما به ایستگاه شد.
The bogie of the train was equipped with sturdy wheels for a smooth ride.
هزارچرخ قطار مجهز به چرخهای محکم بود تا سواری نرمی داشته باشد.
(انگلیسی هندی) واگن (خودروی ریلی که جهت ترابری بار یا مسافر مورد استفاده قرار میگیرد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The old-fashioned bogie had plush seats and elegant decor.
واگن قدیمی صندلیهای مخملی و دکوری زیبا داشت.
I found a comfortable seat in the bogie and settled in for the journey.
یک صندلی راحت در واگن پیدا کردم و برای سفر روی آن نشستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bogie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bogie