فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bogie

ˈboʊɡi ˈbəʊɡi

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی هزارچرخ، بوژی، ارابه واگن

A faulty bogie caused a delay in the arrival of our train at the station.

بوژی معیوب باعث تاخیر در رسیدن قطار ما به ایستگاه شد.

The bogie of the train was equipped with sturdy wheels for a smooth ride.

هزارچرخ قطار مجهز به چرخ‌های محکم بود تا سواری نرمی داشته باشد.

noun countable

(انگلیسی هندی) واگن (خودروی ریلی که جهت ترابری بار یا مسافر مورد استفاده قرار می‌گیرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The old-fashioned bogie had plush seats and elegant decor.

واگن قدیمی صندلی‌های مخملی و دکوری زیبا داشت.

I found a comfortable seat in the bogie and settled in for the journey.

یک صندلی راحت در واگن پیدا کردم و برای سفر روی آن نشستم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bogie

  1. noun an unidentified (and possibly enemy) aircraft
    Synonyms:
    bogey bogy

ارجاع به لغت bogie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bogie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bogie

لغات نزدیک bogie

پیشنهاد بهبود معانی