فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Boggle

ˈbɑːɡl ˈbɒɡl

گذشته‌ی ساده:

boggled

شکل سوم:

boggled

سوم‌شخص مفرد:

boggles

وجه وصفی حال:

boggling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

ناگهان وحشت‌زده و ناراحت شدن، رم کردن، تأمل کردن (در اثر ترس و غیره)، کار سرهم‌بندی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The mind boggles at the infinite universe.

(ملاحظه‌ی) جهان لایتناهی هوش را از سر می‌پراند.

mind-boggling

اعجاب‌انگیز، شگرف، تحیرآور، بهت‌انگیز

نمونه‌جمله‌های بیشتر

There is no reason why we should boggle at income taxes.

دلیلی ندارد که در مورد مالیات بردرآمد دو دل باشیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boggle

  1. verb astonish
    Synonyms:
    amaze startle shock astound overwhelm flabbergast bowl over fill with wonder

ارجاع به لغت boggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boggle

لغات نزدیک boggle

پیشنهاد بهبود معانی