با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Astound

    əˈstaʊnd əˈstaʊnd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      astounded

    • شکل سوم:

      astounded

    • سوم‌شخص مفرد:

      astounds

    • وجه وصفی حال:

      astounding

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    گیج، متحیر، مبهوت کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - His obvious lies astounded everyone.
    - دروغ‌های شاخ‌دار او همه را سخت متحیر کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد astound

    1. verb amaze
      Synonyms: astonish, bewilder, blow away, bowl over, confound, confuse, daze, dumbfound, flabbergast, knock over with feather, overwhelm, shock, stagger, startle, stun, stupefy, surprise, take aback
      Antonyms: bore, dull

    ارجاع به لغت astound

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «astound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/astound

    لغات نزدیک astound

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند