آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Haunt

    hɒːnt hɔːnt

    گذشته‌ی ساده:

    haunted

    شکل سوم:

    haunted

    سوم‌شخص مفرد:

    haunts

    وجه وصفی حال:

    haunting

    شکل جمع:

    haunts

    توضیحات:

    همچنین می‌توان از hant or ha'nt به‌ جای haunt استفاده کرد.

    معنی haunt | جمله با haunt

    noun verb - transitive adverb B2

    زیاد رفت‌وآمد کردن در، دیدار مکرر کردن، پیوسته آمدن به، آمد‌وشد زیاد، خطور، مراجعه مکرر، محل اجتماع تبهکاران، آمیزش، دوستی، روحی که زیاد به محلی آمد‌وشد کند، تردد کردن، پاتوق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    He loved and haunted the theater.

    او تئاتر را دوست داشت و پیوسته به آن می‌رفت.

    The murderer haunted the scene of his crime.

    جانی مدام به محل جنایت خود سر می‌زد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Everywhere she went, lovers haunted that beautiful woman.

    آن زن زیبا هر کجا می‌رفت، عشاق دور او را می‌گرفتند.

    The memory of her death still haunts me.

    خاطره‌ی مرگ او هنوز هم مداوم به مغزم خطور می‌کند.

    That terrible question haunted his heart.

    آن پرسش مهیب دائم به قلبش هجوم می‌آورد.

    Images of yellow and white flowers haunt the lines of his poetry.

    نماد گلهای زرد و سفید با خطوط اشعار او عجین شده است.

    a haunted house

    خانه‌ی دارای ارواح

    The river is said to be haunted by certain evil spirits.

    می‌گویند رودخانه میعادگاه ارواح خبیثه است.

    For a while, the library became his haunt.

    چند صباحی کتابخانه‌ی دانشگاه پاتوق او بود.

    a haunt of tigers

    محل گردهمایی پلنگان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد haunt

    1. noun place for socializing
      Synonyms:
      place gathering place hangout meeting place site locality rendezvous resort watering hole headquarters home abode dwelling living quarters bar retreat den habitat range stomping ground clubhouse niche lair cubbyhole purlieu trysting place
    1. verb visit as a spirit
      Synonyms:
      appear return reappear visit trouble annoy worry harass plague molest vex frighten infest obsess torment bedevil pester harrow besiege madden terrorize agitate disquiet prey on weigh on walk float hover manifest materialize rise intrude permeate pervade possess overrun agonize nettle appall hound rack spook recur stay with be ever present inhabit dwell voodoo
    1. verb spend a lot of time at
      Synonyms:
      visit frequent hang out hang around affect resort habituate repair hang about tarry at infest

    سوال‌های رایج haunt

    گذشته‌ی ساده haunt چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده haunt در زبان انگلیسی haunted است.

    شکل سوم haunt چی میشه؟

    شکل سوم haunt در زبان انگلیسی haunted است.

    شکل جمع haunt چی میشه؟

    شکل جمع haunt در زبان انگلیسی haunts است.

    وجه وصفی حال haunt چی میشه؟

    وجه وصفی حال haunt در زبان انگلیسی haunting است.

    سوم‌شخص مفرد haunt چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد haunt در زبان انگلیسی haunts است.

    ارجاع به لغت haunt

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «haunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haunt

    لغات نزدیک haunt

    • - haunch
    • - haunch bone
    • - haunt
    • - haunted
    • - haunting
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.