امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Purlieu

ˈpɜːrluː ˈpɜːljuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(در اصل) بخش دور‌افتاده‌ی جنگل (که از مقررات جنگل‌بانی معاف و به مالکان خصوصی پس داده شده بود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
پاتوق، میعادگاه، محل تردد
noun
(جمع) بخش دور افتاده، بخش خارج از شهر، حومه
noun
(جمع) حدود و ثغور، محدودهها، حول و حوش، حوالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purlieu

  1. noun border
    Synonyms:
    area neighborhood environs environ outskirts periphery fringe haunt hangout
  1. noun environment
    Synonyms:
    vicinity district locale

ارجاع به لغت purlieu

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purlieu» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purlieu

لغات نزدیک purlieu

پیشنهاد بهبود معانی