آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Outskirts

ˈaʊtskɜrːts ˈaʊtskɜːts

معنی outskirts | جمله با outskirts

noun plural B2

حوالی، پیرامون، حومه، حول‌و‌حوش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The new mall was built on the outskirts of the city.

مرکز خرید جدید در حوالی شهر ساخته شده است.

They found a quiet house on the outskirts, away from the noise.

آن‌ها خانه‌ای آرام در حومه، به‌ دور از سروصدا پیدا کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد outskirts

  1. noun edge of a geographic area
    Antonyms:

ارجاع به لغت outskirts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outskirts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outskirts

لغات نزدیک outskirts

پیشنهاد بهبود معانی