انگلیسی آمریکایی مرکز شهر، هستهی شهر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We went downtown.
ما به مرکز شهر رفتیم.
He works in an office building located right downtown.
او در یک ساختمان اداری واقع در مرکز شهر کار میکند.
The concert was held downtown.
کنسرت در مرکز شهر برگزار شد.
The bus dropped us off downtown.
اتوبوس ما را در مرکز شهر پیاده کرد.
His office is downtown.
ادارهی او در هستهی شهر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «downtown» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downtown