آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Downtown

ˌdaʊnˈtaʊn ˌdaʊnˈtaʊn ˌdaʊnˈtaʊn

معنی downtown | جمله با downtown

adjective adverb noun uncountable A2

انگلیسی آمریکایی مرکز شهر، هسته‌ی شهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

We went downtown.

ما به مرکز شهر رفتیم.

He works in an office building located right downtown.

او در یک ساختمان اداری واقع در مرکز شهر کار می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The concert was held downtown.

کنسرت در مرکز شهر برگزار شد.

The bus dropped us off downtown.

اتوبوس ما را در مرکز شهر پیاده کرد.

His office is downtown.

اداره‌ی او در هسته‌ی شهر است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد downtown

  1. adjective city
  1. noun business district
    Synonyms:

ارجاع به لغت downtown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «downtown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downtown

لغات نزدیک downtown

پیشنهاد بهبود معانی