آخرین به‌روزرسانی:

Rural

ˈrʊrl ˈrʊərəl

صفت تفضیلی:

more rural

صفت عالی:

most rural

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

روستایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

rural dances

رقص‌های روستایی

rural roads

راه‌های روستایی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the country's rural areas

نواحی روستانشین کشور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rural

  1. adjective country, not urban
    Synonyms:
    rustic agricultural farm provincial pastoral simple natural agrarian countrified idyllic Arcadian unsophisticated backwoods bucolic outland agronomic sylvan ranch georgic rustical
    Antonyms:
    urban suburban metropolitan city

ارجاع به لغت rural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rural

لغات نزدیک rural

پیشنهاد بهبود معانی