زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Metropolitan

ˌmetrəˈpɑːlətn ˌmetrəˈpɒlətn

معنی metropolitan | جمله با metropolitan

noun adjective

وابسته به پایتخت یا شهر عمده، مطرانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

New York's metropolitan area

محدوده‌ی کلان‌شهری نیویورک

a metropolitan newspaper

روزنامه‌ی کلان‌شهری

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He wanted to be metropolitan and shed his last rustic vestiges.

او می‌خواست شهرنشین شود و آخرین آثار روستانشینی خود را محو کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد metropolitan

  1. adjective concerning a city
    Synonyms:
    urban municipal city modern urbane cosmopolitan
    Antonyms:
    country

ارجاع به لغت metropolitan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «metropolitan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/metropolitan

لغات نزدیک metropolitan

پیشنهاد بهبود معانی