شکل جمع:
outskirtsدور از مرکز، حاشیه، مرز، حوالی، حومه، اطراف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the outskirts of the city
حومهی شهر
in the outskirts of consciousness
در حوالی خودآگاهی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outskirt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outskirt