۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Suburbia

səˈbɜrːbiə səˈbɜːbiə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
حومه‌شهر، حومه‌نشینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suburbia

  1. noun a residential district located on the outskirts of a city
    Synonyms:
    suburb suburban area

ارجاع به لغت suburbia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suburbia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suburbia

لغات نزدیک suburbia

پیشنهاد بهبود معانی