احاطه کردن، دورزدن، دورکسی یا چیزی را گرفتن، محاصره کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A flood environed the garden.
سیلاب باغ را احاطه کرد.
She made light of the dangers that environed her.
آن زن مخاطراتی که او را احاطه کرده بود، سرسری گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «environ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/environ