آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Environ

ɪnˈvaɪərən ɪnˈvaɪərən

معنی environ | جمله با environ

verb - transitive

احاطه کردن، دورزدن، دورکسی یا چیزی را گرفتن، محاصره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

A flood environed the garden.

سیلاب باغ را احاطه کرد.

She made light of the dangers that environed her.

آن زن مخاطراتی که او را احاطه کرده بود، سرسری گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد environ

ارجاع به لغت environ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «environ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/environ

لغات نزدیک environ

پیشنهاد بهبود معانی