آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Hem

hem hem

شکل جمع:

hems

معنی hem | جمله با hem

noun verb - transitive adverb

سبحاف اهم (صدایی که برای صاف کردن سینه دراورند)،سینه صاف کردن، سخن نامفهوم گفتن، لبه، کناره‌دار کردن،لبه‌دار کردن، حاشیه‌دار کردن، احاطه کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I undid the hem of my overcoat to make it longer.

سجاف پالتو خود را شکافتم تا آن را بلندتر کنم.

The hem of a bucket is thicker than the rest of it.

لبه‌ی سطل از بقیه‌ی آن ضخیم‌تر است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

There was a green hem of trees around the lake.

دورتادور دریاچه را حاشیه‌ی سبزی از درخت فرا گرفته بود.

The enemy had hemmed us in.

دشمن اطراف ما را گرفته بود.

The village was hemmed in on all sides by a thick forest.

دهکده از هر سو توسط جنگل انبوهی احاطه شده بود.

When they asked him about the theft, he started hemming and hawing.

وقتی که درباره‌ی سرقت از او پرسش کردند، شروع کرد به من‌من کردن و تپق زدن.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hem

سوال‌های رایج hem

شکل جمع hem چی میشه؟

شکل جمع hem در زبان انگلیسی hems است.

ارجاع به لغت hem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hem

لغات نزدیک hem

پیشنهاد بهبود معانی