همچنین میتوان از hem around و hem about بهجای hem in استفاده کرد.
محاصره کردن، دور چیزی را گرفتن، محدود کردن، احاطه کردن، دستوبال کسی را بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They tried to hem in the wild animals to keep them from escaping.
آنها سعی کردند دور حیوانات وحشی را بگیرند تا از فرار آنها جلوگیری کنند.
The tall trees seemed to hem in the small cabin, making it feel cozy and secluded.
به نظر میرسید که درختان بلند کلبهی کوچک را احاطه کرده بودند و به آن احساس دنج و خلوت میدادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hem in» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hem-in