آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ آذر ۱۴۰۲

    Brim

    brɪm brɪm

    گذشته‌ی ساده:

    brimmed

    شکل سوم:

    brimmed

    سوم‌شخص مفرد:

    brims

    وجه وصفی حال:

    brimming

    شکل جمع:

    brims

    معنی brim | جمله با brim

    noun adverb

    لبه، کنار، حاشیه، پرکردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The glass was filled to the brim.

    لیوان لبالب بود.

    her lipstick on the brim of the cup

    جای ماتیک او بر لبه‌ی فنجان

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the brim of a hat

    لبه‌ی کلاه، سایبان کلاه

    Her eyes were brimming with tears.

    چشمانش از اشک لبریز شده بود.

    The students were brimming with affection.

    شاگردان سرشار از محبت بودند.

    a head brimming with questions

    سری مملو از پرسش

    The child poured milk into his glass until it started brimming over onto the carpet.

    کودک آن‌قدر شیر توی لیوان خود ریخت تا اینکه شروع کرد به سر رفتن و ریختن روی فرش.

    brimming with affection, Ghodsi ran towards her mother...

    قدسی در حالی که سرشار از محبت بود به سوی مادرش دوید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brim

    1. adjective overflowing
      Synonyms:
      full filled overfull awash crammed loaded packed stuffed brimful flush running over crowded chock-full jammed level with
      Antonyms:
      empty unfilled
    1. noun edge of object, usually the top
      Synonyms:
      border rim edge lip margin perimeter fringe hem periphery brink skirt circumference
      Antonyms:
      middle center interior
    1. verb flow over the top
      Synonyms:
      overflow spill run over fill fill up swell teem hold no more well over

    Phrasal verbs

    brim over

    لبریز شدن، پراپر شدن، سر رفتن، سرشار شدن

    سوال‌های رایج brim

    گذشته‌ی ساده brim چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده brim در زبان انگلیسی brimmed است.

    شکل سوم brim چی میشه؟

    شکل سوم brim در زبان انگلیسی brimmed است.

    شکل جمع brim چی میشه؟

    شکل جمع brim در زبان انگلیسی brims است.

    وجه وصفی حال brim چی میشه؟

    وجه وصفی حال brim در زبان انگلیسی brimming است.

    سوم‌شخص مفرد brim چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد brim در زبان انگلیسی brims است.

    ارجاع به لغت brim

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brim

    لغات نزدیک brim

    • - brilliantine
    • - brilliantly
    • - brim
    • - brim over
    • - brimful
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.