ریختن، پرت کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She spilled the milk on the floor.
شیر را روی کف اتاق ریخت.
He who escapes will have his blood spilled.
هر کسی فرار کند خونش ریخته خواهد شد.
don't you spill the coffee on the rug!
قهوه را روی فرش نریزی!
He dropped the sack and the sugar spilled all over the ground.
کیسه را انداخت و شکرها روی زمین پخش شد.
The string snapped and the pearls spilled on the sidewalk.
ریسمان پاره شد و مرواریدها روی پیادهرو ریخت.
The donkey spilled everyone who tried to ride him.
آن الاغ هر کسی را که میخواست سوارش شود به زیر میانداخت.
The motorcycle skidded and spilled the driver in the dust.
موتورسیکلت لیز خورد و راننده را به خاک افکند.
The crowd spilled over into the square.
جمعیت ریختند توی میدان.
Light spilled out through the windows.
نور از پنجرهها به خارج پراکنده میشد.
The milk started boiling and spilling over.
شیر شروع کرد به جوشیدن و سر رفتن.
ریزش، افتادن، عمل افتادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His spill from the horse caused a broken bone.
افتادن او از اسب موجب شکستگی استخوان شد.
an oil spill in the Persian Gulf
ریختگی نفت در خلیج فارس
لبریز شدن، سرریز شدن، سررفتن
(معمولاً غیرعمدی و ناخودآگاه) رازی را افشا کردن، قضیهای را لو دادن، دهنلقی کردن، بند را به آب دادن، پتهی کسی را روی آب ریختن، رازی را برملا کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spill