امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spilt

spɪlt spɪlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spilt
  • شکل سوم:

    spilt
  • سوم‌شخص مفرد:

    spills
  • وجه وصفی حال:

    spilling

معنی‌ها

noun adverb
زمان گذشته ساده فعل Spill

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun adverb
قسمت سوم فعل Spill
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spilt

  1. verb Cause or allow (a liquid substance) to run or flow from a container
    Synonyms:
    emptied dropped slopped told scattered revealed wasted splattered talked discovered upset tumbled divulged unveiled splashed shed uncovered ruined blabbed rolled pinned pegged overrun overflowed betrayed leaked exposed flown fallen dripped disclosed lost
    Antonyms:
    concealed hidden
  1. verb To come to the ground suddenly and involuntarily
    Synonyms:
    tumbled toppled plunged pitched fallen dropped
  1. verb Pour out in drops or small quantities or as if in drops or small quantities
    Synonyms:
    disgorged shed
  1. verb To grow or spread in a disorderly or planless fashion
    Synonyms:
    straggled sprawled

Idioms

  • cry over spilt milk

    غصه‌ی گذشته و فرصت‌های ازدست‌رفته را خوردن، بیهوده زاریدن، غصه‌ی الکی خوردن، حسرت گذشته را خوردن

ارجاع به لغت spilt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spilt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spilt

لغات نزدیک spilt

پیشنهاد بهبود معانی