آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Shed

    ʃed ʃed

    سوم‌شخص مفرد:

    sheds

    وجه وصفی حال:

    shedding

    شکل جمع:

    sheds

    معنی shed | جمله با shed

    verb - transitive B2

    ریختن، انداختن افشاندن، افکندن، جاری ساختن، پوست انداختن، پوست ریختن، برگ‌ریزان کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    to shed blood

    خونریزی کردن

    to shed tears

    اشک ریختن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    ... also shed two or three teardrops

    ... اشکی دو سه هم بفشان

    Reptiles shed their skin periodically.

    خزندگان گاه‌به‌گاه پوست می‌اندازند.

    Fishes too shed their eggs.

    ماهی‌ها هم تخم می‌ریزند.

    Iraj's cat sheds a lot.

    گربه‌ی ایرج خیلی پشم می‌ریزد.

    Trees that shed their leaves in the fall are called "deciduous".

    درختانی که در خزان برگ می‌ریزند «ریزنده» نامیده می‌شوند.

    The sun sheds warmth on all.

    خورشید بر همه گرما می‌بخشد.

    Her blue eyes shed confidence.

    اطمینان از چشمان آبی او می‌بارید.

    A raincoat sheds water.

    پالتو بارانی ضد آب است.

    to shed a few kilos

    چند کیلو گرم (وزن) کم کردن

    Joseph finally shed his doubts and got married.

    ژوزف بالأخره تردید را کنار گذاشت و ازدواج کرد.

    noun countable

    کپر، آلونک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shed

    1. verb cast off
      Synonyms:
      throw away throw out discard reject drop cast emit give yield take off jettison scrap exude spill pour forth radiate send forth scatter sprinkle beam diffuse give forth let fall shower afford doff disburden cashier slough exuviate molt junk
      Antonyms:
      put on

    Collocations

    bloodshed, n.

    خونریزی، کشتار

    سوال‌های رایج shed

    شکل جمع shed چی میشه؟

    شکل جمع shed در زبان انگلیسی sheds است.

    وجه وصفی حال shed چی میشه؟

    وجه وصفی حال shed در زبان انگلیسی shedding است.

    سوم‌شخص مفرد shed چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد shed در زبان انگلیسی sheds است.

    ارجاع به لغت shed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shed

    لغات نزدیک shed

    • - shebeen
    • - sheboygan
    • - shed
    • - shed (or weep) tears
    • - shed some light on
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.