آخرین به‌روزرسانی:

Molt

moʊlt məʊlt

گذشته‌ی ساده:

molted

شکل سوم:

molted

سوم‌شخص مفرد:

molts

وجه وصفی حال:

molting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive noun

(جانورانی مانند مار) پوست انداختن، (پرندگان) تولک رفتن، پر ریختن، (جانوران شاخدار) شاخ انداختن، مو ریختن

Birds molt once or twice a year.

پرندگان سالی یک یا دو بار پر می‌ریزند.

verb - intransitive verb - transitive noun

پوست اندازی، تولک، پرریزی، موریزی، شاخ ریزی، کریچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
verb - intransitive verb - transitive noun

شاخ یا پر یا پوست انداخته شده

I found a snake molt.

من یک پوست مار پیدا کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد molt

  1. verb shed
    Synonyms:
    take off cast off pull off peel slough doff exuviate decorticate

سوال‌های رایج molt

گذشته‌ی ساده molt چی میشه؟

گذشته‌ی ساده molt در زبان انگلیسی molted است.

شکل سوم molt چی میشه؟

شکل سوم molt در زبان انگلیسی molted است.

وجه وصفی حال molt چی میشه؟

وجه وصفی حال molt در زبان انگلیسی molting است.

سوم‌شخص مفرد molt چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد molt در زبان انگلیسی molts است.

ارجاع به لغت molt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «molt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/molt

لغات نزدیک molt

پیشنهاد بهبود معانی