آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ آذر ۱۴۰۳

    Peel

    piːl piːl

    گذشته‌ی ساده:

    peeled

    شکل سوم:

    peeled

    سوم‌شخص مفرد:

    peels

    وجه وصفی حال:

    peeling

    شکل جمع:

    peels

    معنی peel | جمله با peel

    verb - intransitive verb - transitive B2

    پوست گرفتن، پوست کندن، کندن، جدا کردن

    peel, پوست گرفتن، پوست کندن، کندن، جدا کردن
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    She peeled an apple for me.

    او سیبی را برایم پوست گرفت.

    This machine peels shrimp automatically.

    این ماشین به‌طور خودکار پوست میگو را جدا می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to peel off a banana

    پوست موز را کندن

    verb - intransitive

    پوست انداختن، پوسته‌پوسته شدن، آفتاب‌سوخته شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The sunburned skin on my shoulders started to peel after a few days.

    پوست آفتاب‌سوخته‌ی روی شانه‌هایم بعداز چند روز شروع به پوست انداختن کرد.

    Don't worry if your skin peels slightly, it's just part of the healing process.

    اگر پوست شما کمی پوسته‌پوسته شده است، نگران نباشید؛ این تنها بخشی از روند بهبودی است.

    noun uncountable

    پوست (میوه و سبزیجات)

    peel, پوست (میوه و سبزیجات)

    Don't throw your banana peel in the street!

    پوست موز را در خیابان نینداز!

    What shall you do with the peel?

    با پوست میوه می‌خواهید چه‌کار کنید؟

    verb - intransitive verb - transitive

    ور آمدن، کنده شدن، جدا شدن

    The old paint was peeling.

    رنگ قدیمی داشت ور می‌آمد.

    peel the label off the canned food.

    برچسب قوطی کنسرو غذا را بکنید.

    verb - intransitive informal

    لباس در آوردن، رخت کندن

    It was so hot that we had to peel off our shirts.

    آن‌قدر هوا گرم بود که مجبور شدیم پیراهن‌های خود را بکنیم.

    She quickly peeled off her jacket before entering the warm room.

    قبل‌از ورود به اتاق گرم به‌سرعت ژاکتش را در آورد.

    verb - intransitive

    جدا شدن (از گروه یا تشکیلات)

    The rebel decided to peel away from the rest of the group and forge his own path.

    فرد یاغی تصمیم گرفت از بقیه‌ی گروه جدا شود و مسیر خود را بسازد.

    As soon as the fire alarm went off, everyone started to panic and peel away from each other.

    به‌محض اینکه زنگ آتش‌نشانی به صدا درآمد، همه شروع به وحشت کردند و از یکدیگر جدا شدند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد peel

    1. noun skin, covering
      Synonyms:
      cover shell rind husk bark peeling exocarp epicarp shuck pellicle
      Antonyms:
      insides innards
    1. verb take off outer covering
      Synonyms:
      skin strip pare scale flake exfoliate uncover pull off tear off shave flay excorticate decorticate delaminate desquamate
      Antonyms:
      cover

    Phrasal verbs

    peel off

    1- کندن 2- ور آمدن 3- (هوانوردی: ناگهان از گروه هواپیماهای هم پرواز جدا شدن) جدا پرواز شدن، جدا پریدن 4- (عامیانه) رفتن، عازم شدن، راهی شدن 5- (عامیانه) به سوی دیگر رفتن، دگر سوی شدن

    Idioms

    peel rubber (or tires)

    (امریکا - عامیانه) اتومبیل را به سرعت به حرکت در آوردن

    سوال‌های رایج peel

    معنی peel به فارسی چی میشه؟

    واژه "peel" در زبان انگلیسی به معنای پوست کندن یا لایه‌برداری است و به طور خاص به عمل جدا کردن پوست از میوه‌ها و سبزیجات اشاره دارد. این واژه به صورت اسم و فعل مورد استفاده قرار می‌گیرد و در زمینه‌های مختلفی به کار می‌رود. در ادامه به بررسی معانی و کاربردهای مختلف "peel" می‌پردازیم.

    معانی و کاربردها

    1. به عنوان فعل:

    - پوست کندن: اصلی‌ترین معنی "peel" به عنوان فعل، پوست کندن میوه‌ها یا سبزیجات است. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم "peel an apple" یعنی "سیب را پوست بکنید".

    - لایه‌برداری: به معنای برداشتن لایه‌ای از سطح یک شیء نیز استفاده می‌شود. برای مثال، در صنایع ساختمانی ممکن است از "peel" برای اشاره به لایه‌برداری رنگ یا مواد دیگر از دیوارها استفاده شود.

    2. به عنوان اسم:

    - پوست: به معنای پوست یا لایه‌ای که از میوه یا سبزیجات جدا می‌شود. به عنوان مثال، "the peel of an orange" به معنای "پوست پرتقال" است.

    - لایه‌برداری: در برخی زمینه‌ها، مانند زیبایی و پوست، "peel" به درمان‌هایی اشاره دارد که در آن لایه‌های مرده پوست را حذف می‌کنند تا پوست تازه و جوان‌تر نمایان شود.

    نکات جالب

    - تاثیرات بر بهداشت و سلامتی: پوست برخی میوه‌ها و سبزیجات دارای ویتامین‌ها و مواد مغذی مهمی است. مثلاً پوست سیب حاوی فیبر و آنتی‌اکسیدان‌هاست. بنابراین، پوست کندن ممکن است باعث از دست رفتن برخی از این خواص شود.

    - روش‌های پوست کندن: در آشپزی، روش‌های مختلفی برای پوست کندن وجود دارد. برخی افراد از چاقو استفاده می‌کنند، در حالی که دیگران ممکن است از پوست‌کن‌های مخصوص استفاده کنند که کار را آسان‌تر می‌کند.

    - استفاده‌های غیر غذایی: در صنایع مختلف، پوست میوه‌ها و سبزیجات می‌تواند به عنوان منبعی برای تولید مواد اولیه مانند روغن‌ها، عطرها و حتی داروها مورد استفاده قرار گیرد.

    - آموزش و یادگیری: واژه "peel" می‌تواند در آموزش‌های علمی نیز به کار رود، به ویژه در زمینه‌های زیست‌شناسی و شیمی، جایی که لایه‌برداری و جداسازی مواد مختلف مورد بحث قرار می‌گیرد.

    گذشته‌ی ساده peel چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده peel در زبان انگلیسی peeled است.

    شکل سوم peel چی میشه؟

    شکل سوم peel در زبان انگلیسی peeled است.

    شکل جمع peel چی میشه؟

    شکل جمع peel در زبان انگلیسی peels است.

    وجه وصفی حال peel چی میشه؟

    وجه وصفی حال peel در زبان انگلیسی peeling است.

    سوم‌شخص مفرد peel چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد peel در زبان انگلیسی peels است.

    ارجاع به لغت peel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «peel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peel

    لغات نزدیک peel

    • - peek
    • - peekaboo
    • - peel
    • - peel off
    • - peel rubber (or tires)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.