فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Peek

piːk piːk

گذشته‌ی ساده:

peeked

شکل سوم:

peeked

سوم‌شخص مفرد:

peeks

وجه وصفی حال:

peeking

شکل جمع:

peeks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive C2

زیرچشمی نگاه کردن، نگاه دزدانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He peeked in at us from behind the window.

دزدکی از پس پنجره به ما نگاه کرد.

to take a peek at something

دزدانه به چیزی نگریستن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A peek inside the factory gave me an idea of its size.

نگاه تندی به داخل کارخانه مرا از بزرگی آن با خبر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peek

  1. noun sneaked look
    Synonyms:
    look-see glance sight glimpse gander blink
  1. verb sneak a look
    Synonyms:
    look glance take a look glimpse peer spy stare blink squint snoop snatch have a gander

ارجاع به لغت peek

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peek

لغات نزدیک peek

پیشنهاد بهبود معانی