با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Snoop

snuːp snuːp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
نگاه تجسس‌آمیز کردن، به دنبال غذا پوییدن، به دنبال متخلفین قانون گشتن، مخفیانه تحقیقات به‌ عمل آوردن،جست‌وجو کننده، جاسوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snoop

  1. noun person who noses around
    Synonyms: busybody, butt-in, detective, eavesdropper, ferret, gumshoe, meddler, peeping Tom, pragmatist, pry, pryer, quidnunc, rubberneck, scout, sleuth, snooper
  2. verb nose around
    Synonyms: busybody, interfere, intrude, meddle, mess with, mouse, nose, peek, peep, peer, poke, poke nose in, pry, snook, spy, stare
    Antonyms: ignore, neglect

ارجاع به لغت snoop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snoop

لغات نزدیک snoop

پیشنهاد بهبود معانی