امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Snoop

snuːp snuːp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
نگاه تجسس‌آمیز کردن، به دنبال غذا پوییدن، به دنبال متخلفین قانون گشتن، مخفیانه تحقیقات به‌ عمل آوردن،جست‌وجو کننده، جاسوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snoop

  1. noun person who noses around
    Synonyms:
    busybody meddler snooper pryer eavesdropper rubberneck detective sleuth ferret scout gumshoe butt-in quidnunc peeping Tom pry pragmatist
  1. verb nose around
    Synonyms:
    meddle interfere pry intrude nose busybody mess with spy peek peep peer poke poke nose in mouse stare snook
    Antonyms:
    ignore neglect

ارجاع به لغت snoop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snoop

لغات نزدیک snoop

پیشنهاد بهبود معانی