با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sleuth

sluːθ sluːθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sleuthed
  • شکل سوم:

    sleuthed
  • سوم شخص مفرد:

    sleuths
  • وجه وصفی حال:

    sleuthing
  • شکل جمع:

    sleuths

معنی

noun verb - transitive
کاراگاه، رد پای کسی را گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sleuth

  1. noun detective
    Synonyms: agent, bloodhound, cop, dick, eavesdropper, flatfoot, gumshoe, investigator, P.I., police officer, private detective, private eye, private investigator, sleuthhound, spy, tail, tracker

ارجاع به لغت sleuth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sleuth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sleuth

لغات نزدیک sleuth

پیشنهاد بهبود معانی