گذشتهی ساده:
coppedشکل سوم:
coppedسومشخص مفرد:
copsوجه وصفی حال:
coppingشکل جمع:
copsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جا زدن، وادادن، شانه خالی کردن، دبه در آوردن، زیر چیزی زدن، از زیر چیزی در رفتن
(امریکا - عامیانه) به جرم خود اقرار کردن (به ویژه برای بهرهمندی از تخفیف مجازات)
(انگلیس - عامیانه) مورد مؤاخذه یا مجازات قرار گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cop