آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Flatfoot

معنی flatfoot

noun

پاپهن، مسطح شدن کف پا، از بین رفتن انحنا کف پا،پلیس گشتی، ملوان، دارای عزم ثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد flatfoot

  1. noun a member of a law-enforcement agency
  1. noun a foot afflicted with a fallen arch; abnormally flattened and spread out
    Synonyms:
    pes planus

ارجاع به لغت flatfoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flatfoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flatfoot

لغات نزدیک flatfoot

پیشنهاد بهبود معانی