با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Flatfoot

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    پاپهن، مسطح شدن کف پا، از بین رفتن انحنا کف پا،پلیس گشتی، ملوان، دارای عزم ثابت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flatfoot

  1. noun A member of a law-enforcement agency
    Synonyms: law, patrolman, bluecoat, finest, officer, patrolwoman, peace officer, police, policeman, police officer, policewoman, cop, bull, copper, fuzz, gendarme, heat, man, bobby, constable, peeler
  2. noun A foot afflicted with a fallen arch; abnormally flattened and spread out
    Synonyms: splayfoot, pes planus

ارجاع به لغت flatfoot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flatfoot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flatfoot

لغات نزدیک flatfoot

پیشنهاد بهبود معانی