شکل جمع:
constablesپاسبان، افسر ارتش، پاسبان محلی، (در قرون وسطی) رئیس دربار، فرمانده گارد سلطنتی، فرمانده قلعه، دژدار، کوتوال، (انگلیس) پاسبان، ضابط، (امریکا) پلیس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A police constable is handling all inquiries.
پاسبانی در حال رسیدگی به تمام تحقیقات است.
The constable was on leave and wearing civilian clothes.
افسر ارتش در مرخصی بود و لباس غیرنظامی بر تن داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «constable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constable