فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Constabulary

kənˈstæbjeleri kənˈstæbjələri

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

شهربانی، ژاندارمری، نیروی انتظامی (غیر از ارتش)، ناحیه یا محله ی تحت مراقبت پاسبان، پاسبانان یک محل، نیروی شهربانی

It seemed that you had joined the constabulary.

به نظر می‌رسید که شما به نیروی انتظامی پیوسته‌اید.

All members of the local constabulary were on the alert for the escaped convict.

همه اعضای ژاندارمری محلی برای مجرم فراری آماده باش بودند.

adjective

پاسبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد constabulary

  1. noun the force of policemen and officers
    Synonyms:
    police police-force law sp interpol cheka mvd ogpu nkvd

ارجاع به لغت constabulary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constabulary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constabulary

لغات نزدیک constabulary

پیشنهاد بهبود معانی