پوستکن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I need to buy a new peeler for my kitchen.
من باید یکپوستکن جدید برای آشپزخانه بخرم.
She used a sharp peeler to quickly peel the potatoes.
او از یک پوستکن تیز برای پوست کندن سریع سیبزمینیها استفاده کرد.
جانورشناسی خرچنگ (درحال پوستاندازی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The peeler scuttled along the sandy beach, its shell appearing ready to be shed.
خرچنگ در امتداد ساحل شنی فرو رفت و پوستهاش آمادهی ریختن به نظر میرسید.
The fisherman collected a bucket full of peelers.
ماهیگیر یک سطل پر از خرچنگ جمع کرد.
اسباب پوستکن چوب (برای تهیهی روکش چوب)
He purchased a large quantity of peelers for his woodworking project.
او برای پروژهی نجاریاش مقدار زیادی اسباب پوستکن چوب خرید.
The peeler was used to carefully remove thin layers of wood from the log.
از اسباب پوستکن چوب برای برداشتن دقیق لایههای نازک چوب از چوب استفاده میشد.
انگلیسی بریتانیایی پاسبان، پلیس
The peeler patrolled the streets, ensuring safety and order.
پلیس در خیابانها گشت میزد و از امنیت و نظم مراقبت میکرد.
A peeler stopped me for speeding on my way to work this morning.
امروز صبح در راه رفتن به محل کار، پلیسی من را بهخاطر سرعت زیاد متوقف کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «peeler» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peeler