آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مهر ۱۴۰۴

    Patrolman

    pəˈtroʊlmən pəˈtrəʊlmən pəˈtrəʊlmən

    معنی patrolman

    noun countable

    پلیس گشتی، مامور گشت، پاسبان محل

    noun countable

    فردی که بازرسی و نظارت بر بخشی از خط را برعهده دارد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد patrolman

    1. noun a member of a law-enforcement agency
      Synonyms:
      police officer police officer policeman cop law peace officer constable patrolwoman policewoman man bluecoat flatfoot bobby copper bull fuzz finest heat peeler gendarme

    سوال‌های رایج patrolman

    معنی patrolman جی می‌شه؟

    کلمه‌ی «patrolman» در زبان فارسی به‌معنای «افسر گشت»، «پلیس گشت»، یا «نگهبان گشتی» است.

    این واژه معمولاً به مأموری اشاره دارد که وظیفه‌اش گشت‌زنی در مناطق مشخص برای حفظ امنیت، پیشگیری از جرم، و کمک به مردم در مواقع اضطراری است. واژه‌ی «patrolman» از دو بخش patrol به‌معنای «گشت‌زنی» و man به‌معنای «مرد» تشکیل شده و در اصل برای اشاره به افسران مرد استفاده می‌شده، هرچند امروزه معادل جنسیت‌ خنثی آن یعنی «patrol officer» رایج‌تر است.

    در نخستین معنا، «patrolman» به مأمور پلیسی اطلاق می‌شود که وظیفه‌ی او گشت‌زنی در خیابان‌ها، محله‌ها یا مناطق خاص شهری است تا از بروز جرم جلوگیری کند و حضور فیزیکی نیروهای قانون را نمایان سازد. این مأموران معمولاً در تماس مستقیم با مردم هستند و نقش مهمی در ایجاد حس امنیت در جامعه دارند.

    از نظر سازمانی، «patrolman» معمولاً در سطوح ابتدایی نیروی پلیس یا امنیت شهری قرار دارد. این افراد ممکن است با خودرو، موتورسیکلت، دوچرخه یا حتی به‌صورت پیاده در محدوده‌ی مأموریت خود گشت بزنند. وظایف آنان شامل بررسی وضعیت محله، واکنش به تماس‌های اضطراری، و گزارش‌دهی به واحدهای بالاتر است. در ساختارهای بزرگ‌تر، آن‌ها معمولاً زیر نظر افسران ارشد فعالیت می‌کنند.

    از دید تاریخی، عنوان «patrolman» در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایالات متحده و بریتانیا بسیار رایج بود. در آن دوران، مأموران گشت نماد حضور قانون در خیابان‌ها بودند و ارتباط مستقیم با مردم بخش اصلی وظیفه‌شان محسوب می‌شد. با گذر زمان و تغییر در ساختار پلیس، اصطلاح «patrol officer» جایگزین «patrolman» شد تا بی‌طرفی جنسیتی و دقت حرفه‌ای بیشتری در زبان اداری ایجاد شود.

    از نظر فرهنگی، تصویر «patrolman» در ادبیات و سینما نیز بسیار دیده می‌شود. در فیلم‌ها و رمان‌های جنایی کلاسیک، این شخصیت معمولاً نماد وجدان، نظم، و وظیفه‌مداری در جامعه‌ی شهری است. چنین شخصیت‌هایی اغلب نمایانگر نیروهای قانون در برابر آشوب و بی‌نظمی‌اند و حضورشان یادآور ارزش‌های نظم اجتماعی و اعتماد عمومی است.

    واژه‌ی «patrolman» نمایانگر شخصی است که با گشت‌زنی منظم و حضور مستمر در جامعه، امنیت و نظم را حفظ می‌کند. این واژه در تاریخ نیروهای پلیس جایگاه خاصی دارد و هرچند امروزه شکل مدرن‌تر آن، یعنی «patrol officer»، بیشتر به‌کار می‌رود، اما «patrolman» هنوز در متون کلاسیک، گزارش‌های تاریخی و آثار فرهنگی، نمادی از خدمت عمومی و نظم شهری به‌شمار می‌آید.

    ارجاع به لغت patrolman

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «patrolman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patrolman

    لغات نزدیک patrolman

    • - patrol car
    • - patrol wagon
    • - patrolman
    • - patron
    • - patron saint
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.