گذشتهی ساده:
tailedشکل سوم:
tailedسومشخص مفرد:
tailsوجه وصفی حال:
tailingشکل جمع:
tailsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(از نزدیک و محرمانه) در تعقیب کسی، دنبال کسی
(از خطر یا دشواری و غیره) فرار کردن، پشت کردن (به)، فلنگ را بستن
with one's tail between one's legs
با خجالت، با سرافکندگی، با شرمساری، با شرمندگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tail