Turn Tail
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
idiom
(از خطر یا دشواری و غیره) فرار کردن، پشت کردن (به)، فلنگ را بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد turn tail
-
verb turn and run awaySynonyms:desert under fire make a U-turn retreat run scared skedaddle turn around turn on a dime
ارجاع به لغت turn tail
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «turn tail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turn-tail
لغات نزدیک turn tail
- - turn round
- - turn state's evidence
- - turn tail
- - turn the corner
- - turn the other cheek