چیزی را وارونه کردن، چیزی را زیر و رو کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The earthquake turned the city upside down.
زلزله شهر را زیر و رو کرد.
He turned the room upside down looking for his keys.
او اتاق را برای پیدا کردن کلیدهایش زیر و رو کرد (وارونه کرد).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turn something upside down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn-something-upside-down