با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Turn Around

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
چرخیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb
برگشتن
phrasal verb
بازی را به نفع خود برگرداندن
phrasal verb
تغییر موضع دادن، تغییر مسیر دادن
phrasal verb
فریبکار بودن، دغلباز بودن
phrasal verb
از جنبه دیگر نگریستن و در نظر گرفتن
phrasal verb
به وجود آوردن
phrasal verb
متحول کردن
phrasal verb
زیر و رو کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turn around

  1. phrasal verb Physically rotate horizontally 360 degrees
  2. phrasal verb Change to the opposite direction from a previous position
  3. phrasal verb Reverse the expected outcome of a game (usually from a losing position to a winning one)
  4. phrasal verb Reverse a trend (usually towards a more favorable outcome)
  5. phrasal verb Be duplicitous
  6. phrasal verb Consider from a different viewpoint
  7. phrasal verb Produce; to output; to generate
  8. phrasal verb Effect a positive reversal of a trend
  9. phrasal verb Make a situation worse by trying to make it better

ارجاع به لغت turn around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turn around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turn-around

لغات نزدیک turn around

پیشنهاد بهبود معانی