امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tush

tʊʃ tʊʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun interjection
(ندای حاکی از رنجش یا بی‌صبری یا تحقیر و غیره) پش!، چه!

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
رجوع شود به: tusk
noun
(اسب) دندان نیش
noun
(عامیانه) کپل، بقچه‌بندی، ماتحت (tushie و tushy هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tush

  1. noun The part of one's back on which one rests in sitting
    Synonyms: backside, posterior, rump, seat, bum, rear, behind, bottom, fanny, buttock, derrière, buttocks, nates, arse, butt, buns, can, fundament, hindquarters, hind end, keister, prat, rear-end, stern, tail, tail end, tooshie, derriere, ass

ارجاع به لغت tush

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tush» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tush

لغات نزدیک tush

پیشنهاد بهبود معانی