Buttocks

آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
باسن، نشیمنگاه، ماتحت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- legs and buttocks
- پاها و باسن
- The single biggest muscle in the human body is the gluteus maximus, or the buttocks.
- بزرگ‌ترین ماهیچه در بدن انسان، ماهیچه‌ی سرینی بزرگ یا باسن است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد buttocks

  1. noun rear
    Synonyms:
    back behind bottom seat backside posterior butt rump bum hindquarters fanny derriere haunches fundament gluteus maximus

ارجاع به لغت buttocks

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buttocks» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buttocks

لغات نزدیک buttocks

پیشنهاد بهبود معانی