آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Behind

    bɪˈhaɪnd bɪˈhaɪnd

    شکل جمع:

    behinds

    معنی behind | جمله با behind

    noun plural adverb preposition A1

    عقب، پشت سر، باقی کار، باقی‌دار، عقب‌مانده، دارای پس‌افت، عقب‌تر از، بعد از، دیرتر از، پشتیبان، اتکا ، کپل، نشیمنگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Walk behind me.

    پشت سرم بیا.

    Look behind.

    به عقب نگاه کن.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    My problems lie behind.

    مشکلاتم را پشت سر گذاشته‌ام.

    the book he left behind

    کتابی که به جا گذاشت

    the wealth he left behind

    ثروتی که از خود باقی گذاشت

    to drop behind in one's studies

    در مطالعات خود دچار عقب‌افتادگی شدن

    to fall behind in one's dues

    در پرداخت دیون خود تأخیر کردن

    Your watch is one hour behind.

    ساعت شما یک ساعت عقب است.

    The train was running behind.

    ترن تأخیر داشت.

    He sat behind me.

    او پشت سر من نشست.

    His apprenticeship was behind him.

    (دوران) شاگردی او سپری شد.

    There is something behind this news.

    ماورای این خبر مطلبی است (زیر کاسه نیم کاسه است).

    the person behind

    نفر بعدی، نفر عقب

    behind the hill

    آن سوی تپه

    behind the curtain

    پشت پرده

    The president is behind this project.

    رئیس‌جمهور از این طرح پشتیبانی می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد behind

    1. adverb position farther back; following
      Synonyms:
      after later than subsequently afterwards next in the wake at the rear of back of trailing at the heels of abaft in the background bringing up the rear off the pace eating the dust
      Antonyms:
      front
    1. adverb in debt; late
      Synonyms:
      late delayed overdue tardy slow backward in arrears behind schedule behind time sluggish laggard dilatory have to play catch up
      Antonyms:
      paid
    1. noun buttocks
      Synonyms:
      bottom rear backside seat rump posterior tail fanny tush breech can derrière fundament
      Antonyms:
      front
    1. preposition being the reason for
      Synonyms:
      responsible for causing initiating instigating at the bottom of concerning the circumstances
    1. preposition in support
      Synonyms:
      for supporting in agreement backing on the side of

    سوال‌های رایج behind

    شکل جمع behind چی میشه؟

    شکل جمع behind در زبان انگلیسی behinds است.

    ارجاع به لغت behind

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «behind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/behind

    لغات نزدیک behind

    • - behemoth
    • - behest
    • - behind
    • - behind bars
    • - behind one's back
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.