آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Sluggish

ˈslʌɡɪʃ ˈslʌɡɪʃ

معنی sluggish | جمله با sluggish

adjective

گرانجان، تنبل، لش، کند، بطی، آهسته‌رو، کساد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a sluggish worker

کارگر کم‌کار

a sluggish liver

کبد تنبل

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When one gets old, one's reflexes become sluggish.

وقتی انسان پیر می‌شود، واکنش‌هایش کند می‌شود.

sluggish economic development

پیشرفت اقتصادی آهسته

Clothing sales were sluggish.

فروش پوشاک کساد بود.

a sluggish market

بازار کساد

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sluggish

ارجاع به لغت sluggish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sluggish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sluggish

لغات نزدیک sluggish

پیشنهاد بهبود معانی