آبگیر، بند سیلگیر، سد، دریچه تخلیه، انبار، بند گذاشتن، از بند یا دریچه جاری شدن، خیس کردن، (معدن) سنگشویی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sluiced the car with a hose.
اتومبیل را با شیلنگ شست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sluice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sluice