با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Valve

vælv vælv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    valves

معنی‌ها

  • noun countable
    شیر، دریچه، لامپ
  • noun countable
    در، دریچه، سوپاپ، سرپوش، به‌شکل دریچه یا سوپاپ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد valve

  1. noun on-and-off device
    Synonyms: cock, faucet, flap, gate, hydrant, lid, pipe, plug, shutoff, spigot, stopper, tap

ارجاع به لغت valve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «valve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/valve

لغات نزدیک valve

پیشنهاد بهبود معانی