آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۴

    Pipe

    paɪp paɪp

    گذشته‌ی ساده:

    piped

    شکل سوم:

    piped

    سوم‌شخص مفرد:

    pipes

    وجه وصفی حال:

    piping

    شکل جمع:

    pipes

    معنی pipe | جمله با pipe

    noun countable B1

    لوله حمل مواد نفتی، لوله

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Gas is distributed by pipe as well as in cylinders.

    گاز را با لوله و همچنین در سیلندر توزیع می‌کنند.

    a water pipe

    لوله‌ی آب

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a concrete pipe

    لوله‌ی بتونی

    a plastic pipe

    لوله‌ی پلاستیکی

    to lay pipes

    لوله‌کشی کردن

    noun countable

    پیپ، چپق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He smokes a pipe.

    او چپق (پیپ) می‌کشد.

    noun countable

    (موسیقی) نی، نای، فلوت، نی زنی

    hear the pipe's tale

    بشنو از نی چون حکایت می‌کند

    They piped and danced all night.

    تمام شب نی لبک زدند و رقصیدند.

    verb - intransitive

    نی زدن، فلوت زدن

    verb - intransitive

    با صدای تیز و زیر حرف زدن

    verb - intransitive

    صفیر زدن

    verb - transitive

    لوله‌کشی کردن

    Oil is piped from well to port.

    نفت را از چاه تا بندر با لوله انتقال می‌دهند.

    noun

    والیبال ورزش پایپ، دوبل‌وسط (پاسی که برای دریافت کننده‌ی قدرتی خط عقب و در منطقه‌ی ۶ ارسال می‌شود)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pipe

    1. noun passage, tube
      Synonyms:
      channel line duct tube conduit canal pipeline sewer vent main vessel hose spout trough aqueduct conveyer
    1. verb conduct through tube, passage
      Synonyms:
      carry convey transmit channel supply funnel siphon bring in traject
    1. verb make a sound; peep
      Synonyms:
      sound say speak cry weep shout sing talk whistle sob tweet cheep trill twitter warble toot blubber wail boohoo play

    Phrasal verbs

    pipe down

    ساکت شدن، آرام شدن

    pipe in

    (با دستگاه الکترونیکی موسیقی و صدا را در تمام خانه) پراکندن، آوا رسانی کران

    pipe up

    بلند حرف زدن

    Idioms

    put that in your pipe and smoke it

    (انگلیس - عامیانه) چاره‌ای جز این نداری که حرفم را قبول کنی

    سوال‌های رایج pipe

    گذشته‌ی ساده pipe چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pipe در زبان انگلیسی piped است.

    شکل سوم pipe چی میشه؟

    شکل سوم pipe در زبان انگلیسی piped است.

    شکل جمع pipe چی میشه؟

    شکل جمع pipe در زبان انگلیسی pipes است.

    وجه وصفی حال pipe چی میشه؟

    وجه وصفی حال pipe در زبان انگلیسی piping است.

    سوم‌شخص مفرد pipe چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pipe در زبان انگلیسی pipes است.

    ارجاع به لغت pipe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pipe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pipe

    لغات نزدیک pipe

    • - pipage
    • - pipal
    • - pipe
    • - pipe bomb
    • - pipe clay
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.