گذشتهی ساده:
pipedشکل سوم:
pipedسومشخص مفرد:
pipesوجه وصفی حال:
pipingشکل جمع:
pipesلوله حمل مواد نفتی، لوله
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Gas is distributed by pipe as well as in cylinders.
گاز را با لوله و همچنین در سیلندر توزیع میکنند.
a water pipe
لولهی آب
a concrete pipe
لولهی بتونی
a plastic pipe
لولهی پلاستیکی
to lay pipes
لولهکشی کردن
(موسیقی) نی، نای، فلوت، نی زنی
hear the pipe's tale
بشنو از نی چون حکایت میکند
They piped and danced all night.
تمام شب نی لبک زدند و رقصیدند.
نی زدن، فلوت زدن
با صدای تیز و زیر حرف زدن
صفیر زدن
لولهکشی کردن
Oil is piped from well to port.
نفت را از چاه تا بندر با لوله انتقال میدهند.
ساکت شدن، آرام شدن
(با دستگاه الکترونیکی موسیقی و صدا را در تمام خانه) پراکندن، آوا رسانی کران
بلند حرف زدن
put that in your pipe and smoke it
(انگلیس - عامیانه) چارهای جز این نداری که حرفم را قبول کنی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pipe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pipe