فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sewer

ˈsuːər ˈsjuːə

گذشته‌ی ساده:

sewered

شکل سوم:

sewered

سوم‌شخص مفرد:

sewers

وجه وصفی حال:

sewering

شکل جمع:

sewers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

فاضلاب، گنداب‌رو، پساب‌راه

Tehran may need a complete sewer network.

ممکن است تهران به یک شبکه‌ی کامل فاضلاب نیازداشته باشد.

Workers were sent to inspect the sewer after reports of a blockage.

پس‌از گزارش‌هایی مبنی بر انسداد، کارگران برای بازرسی فاضلاب اعزام شدند.

noun countable

سرپیشخدمت کاخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The noble sewer was responsible for seating the dignitaries in the grand hall.

سرپیشخدمت شریف وظیفه نشاندن بزرگان را در تالار بزرگ را بر عهده داشت.

At the king's banquet, the sewer tasted the wine before serving it to the royal guests.

در ضیافت پادشاه، سرپیشخدمت کاخ شراب را قبل‌از سرو برای مهمانان سلطنتی چشید.

noun countable

خیاط، دوزنده

The sewer carefully stitched the hem of the dress.

خیاط با دقت لبه‌ی لباس را دوخت.

She felt proud of the intricate patterns made by the skilled sewer.

او به الگوهای پیچیده‌ی کشیده‌شده توسط خیاط ماهر احساس غرور می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sewer

  1. noun a waste pipe that carries away sewage or surface water
    Synonyms:
    drain gutter drainpipe conduit sewerage toilet sewage system disposal system cloaca city sewer septic-tank sewage disposal drainage tube sanitary provisions dry well leach field needlewoman needler

ارجاع به لغت sewer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sewer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sewer

لغات نزدیک sewer

پیشنهاد بهبود معانی